کنکاش و تحلیل پیام 11 ابان 1393مسعود رجوی و اشکار کردن دورغ های پنهان آن

نکته پنهان دیگری که در این پیام وجود دارد این است که مریم قجر در تبلیغا ت خود دائم از برابری حقوق مردان و زنان حرف می زند . در این سازماندهی ماهیت واقعی سازمان مجاهدین روشن شد . مردان هیچ گونه جایگاهی در سازمان مجاهدین ندارند این حرف من نیست این حرفی است که در این پیام نهفته است . چرا می گوید هزار زن شورای مرکزی ؟ فقط زنان را می گوید پس مردان چی می شوند ؟ به عبارت دقیقتر آن مردان را جز انسان به حساب نیاورده اند ! دقیقا همین طور است چطور می شود سازمانی که دو- سوم آن مردان هستند در سازماندهی که اعلام بیرونی می کنند به عمد به حساب نیاورند . پس ببینید حالا درون تشکیلات این مردان چقدر بی ارزش هستند .چقدر بی هویت هستند ؟ با این سازماندهی بار دیگر حرف های ما ثابت شد که چقدر مسعودرجوی و مریم قجر عضدانلو کشک و پوشال حرف می زنند
لینک به مصاحبه :

در تحلیل امروز زاویه های پنهان را روشن می کنم تا هموطنان خودشان تشخیص بدهند چطور به نام اسلام دارد دجال گری می کند و می خواهد سر مردم کلاه بگذارد
مسعود رجوی : تشکیل شورای مرکزی مجاهدین به عنوان بالاترین ارگان رهبری کننده این سازمان در ادامه و گسترش شورای رهبری که مریم خواستار آن بود… بله، بعد از ۲۱ سال و این همه طوفان و بحران، سرانجام همانطوریکه مریم تأکید کرده، روزگار گسترش و قدم به جلو فرا رسیده‌است، برای اینکه از لیبرتی و داخل و خارج ایران را بتواند فرا بگیرد. البته با همان ضابطه و قانونمندی صلاحیت و اتفاق آراء در مورد زن ذیصلاح انقلابی مجاهد خلق…..
نکته اول توضیحی در در رابطه با شورای رهبری و شورای مرکزی بدهم .در سازمان مجاهدین در گذشته ارگانی به نام کمیته مرکزی وجود داشت که در سال 1350 متشکل از محمد حنیف نژاد –سعید محسن –اصغر بدیع زادگان –احمد رضائی- مصطفی جوان خوشدل- موسی خیابانی- مسعود رجوی- محمد مفیدی – ناصر صادق – علی باکری- محمد بازرگان – بهمن بازرگان – علی میهندوست – محمود عسگری زاده و رسول مشگین فام بودند. به بقیه افراد در سازمان عضو محسوب می شدند . بعد از ان یک دسته هوادار بودند و یک دسته سمپات های سازمان مجاهدین دسته بندی شده بود . این را مانند دیگر سازمان ها گروه ها بیان می کردند که همه از حزب توده یاد گرفته بودند اینطور سازماندهی میکردند.جالب است که تا الان هیچ موقع از محمد حنیف نژاد – سعید محسن – اصغر بدیع زادگان نه به عنوان رهبر بلکه به عنوان بنیانگذار نام برده می شود. در واقع این نشاندهند این بود که سازمان رهبری ندارد بلکه همه اعضای کمیته مرکزی بودند و رهبری به صورت جمعی صورت می گرفته است .برای وجود کمیته مرکزی تشکیلات اصولی را برای خود تدوین کرده بود که به نام( اصول حاکم بر یک تشکیلات انقلابی *) این اصول عبارت بودند از : کتاب بررسی امکان انحراف مرکزیت از انتشارات سازمان مجاهدین در سال 1358 ص19
1-وحدت فرد و مسئولیت
2-مرکزیت دموکراتیک
3-انتقاد و انتقاد از خود
4-انضباط اهنین-
5-رهبری جمعی
6-اعتماد برادرانه
7-ضرورت وجود انقلابیون حرفه ای
تا زمانی که موسی خیابانی زنده بود این اصول تاحدود خیلی زیادی رعایت می شود ، بعد از فوت موسی خیایانی این اصول به کل زیر پا گذاشته شد. مسعود رجوی 6 اصل اول را در تشکیلات سازمان مجاهدین بخصوص بعد از در گذشت موسی خیابانی بکل از بین برد .بخصوص انضباط اهنین : وقتی که خود اقای مسعود رجوی در نشست شورای رهبری ( در جمع زنان ) با پیرژامه ابریشمی و بدون جوراب حاضر می شود در جمعی که به اصطلاح حرامسرا وی بود ه یا به نوعی نشست شورای رهبری بود که زنان برایش رقص رهائی می کردند. این انضباط اهنین وقتی که از طرف خود مسعود رجوی نقض می شود ، چه اننتظاری می رود که دیگر اعضا و کادر های پائین تر بخواهند رعایت کنند .زمان ی بود که می شد بر روی مسئولین مجاهدین سوگند یا کرد ،به لحاظ پاکی و غیره.اما این داستان از سال 1364 به این سو شروع شد به کمرنگ وکمرنگتر شدن بطوری که الان ممکن است یعنی احتمال دارد به اندازه انگشتان یک دست در سازمان از مسئولین پیدا شوند که چنین اعتمادی را بشود کرد. بقیه دیگر افتضاح شده اند . اعتماد برادرانه که در این اصول هست ، خیانت رهبری باعث شد که این اعتماد از بین برود ، چون با این مقوله اعتماد در تضاد هست . چطور می شود به رهبری اعتماد کرد که با دروغ و دوز وکلک می اید زنانی که شوهر دارند. ازخودش قانون در می اورد که این زنان از شوهرانشان طلاق بگیرند و به کابین خودش در بیاورد و حرمسرا برای خودش درست کند . در این صورت دیگر به کی می شود اعتماد کرد .وقتی که بالاترین اعتماد که ناموس هست خود رهبری دارد از بین می برد دیگر به چی می شود اعتماد کرد .همانطور که می بینیم از این هفت اصل تشکیلاتی ، شش موردش را خود مسعود رجوی نابود کرد .به این قوانین هیچ گاه معتقد نبوده ونیست . تنها می ماند ضرورت وجود انقلابیون حرفه ای که این هم خیلی روشن است در این سالیان . این هم ماها بودیم که درگذشته وارد شدیم و جانمان را در کف دستمان گذاشته بودیم . اما رهبری چکار با این کسان بعدی که امدند چکار کرد؟ به همه شان خیانت کرد ، با زور و ضرب و شتم می خواست نگه دارد .پس می بینیم که وجود ان انقلابیون حرفه را هم سازمان بین برد.یک مثال ساده تا قبل از سال 1360 سازمان چه تعداد هوادار و عضو داشت ؟ از سال 1360 تا سال 1364 سازمان چه تعداد نیروی جدید توانست جذب کند ! از سال 1364 به این سو سازمان مجاهدین اگر یک سازمان رشد و پویا بود ، در جامعه رشد و ریشه د اشته باشد واقعا چقدر رشد کرده است؟ در حالی که برعکس می بینم 6 الی 7 هزار نفر در این سالیان در مقاطع مختلف از سازمان جدا شده اند . یکسری در سال 1362 که از کردستان ایران به کردستان عراق امدیم از سازمان جدا شدند . یکسری در سال 1364 از سازمان جدا شدند . یکسری ها بعد از عملیات دروغ جاویدان از سازمان جدا شدند . یکسری ها سر داستان انقلاب ایدئولوژیک که در سال 1370 بود. یکسری که در سال 138یعنی بعد از سقوط صدام حسین به این سو است . چرا به سازمان مجاهدین از سال 1360 به این سو اضافه نشد ؟ انهائی هم که در سال 77-78 با دوز کلک سازمان اورده بود همه جدا شدند . می بینیم وقتی که اصول اولیه زیر پا گذاشته می شود نه بلکه کسی را جذب نمی کند بلکه همه را دفع می کند . بعد از داستان انقلاب ایدئولوژیک تمامی اموزش های اولیه بحث هویت وایدئولوژی سازمان وزیر مجموعه ان از سال 1363 در سازمان ملغا شد. چرا ؟ چرا مسعود رجوی تمامی بحث های هویت را ملغا کرد چون جواین اموزش ها تماما در این هفت اصل می گنجید که با وجود مسعود رجوی در تضاد بود. از سال 1351 تا سال 1364 ساختار جدید تشکلات بعد از اعدام مرکزیت در پرده ابهام بود . سازمان مجاهدین برای اولین بار در تاریخ 20 خرداد 1364یک لیستی به اسم شورای مرکزی را بیرونی کرد در واقع ساختار جدید تشکیلات خود را اعلام می کرد . 1 این شورای مرکزی را که سازمان مجاهدین اعلام کرده بود برای رد کردن انقلاب دست ساز مسعود رجوی بود وقتی مسعود رجوی توانست مسله رهبری واینکه وی رهبر ایدئولوژیک است را جا بیندازد . موارد اصول اولیه تمام از بین رفت و رهبری جعمی دیگر معنی نداشت بعد از عملیات دروغ جاویدان وقتی که مسعود رجوی دید جایگاهش دارد زیر علامت سوال میرود اقدام به انحلال ساختار تشکیلاتی کرد و سازماندهی جدیدی را اعلام کرد . دفتر سیاسی و کمیته مرکزی تبدیل به هیئت اجرائی شدند . یعنی در مقابل رهبری مسعود رجوی هیچ قدرتی نداشت بجز اجرا فرامین . ( البته افرادی مانند علی زرکش- مهدی کتیرایئ- مجید حریری- که از مخالفین ایدئولوژی وی بودند و تعدادی دیگر که انها را در این عملیات از بین برد.) در تاریخ 25 فروردین 1368 اسامی هیئت اجرائی و معاونین هیئت اجرائی اعلام شد که این شورای مرکزی بود که البته بعد از عملیات فروغ به شدت تشکیلات به هم ریخته بود و عده زیادی مسله دار و تعدادی در شرف بیرون رفتن از سازمان بودند . و اخرین بار در پائیز 1370 بود که اسامی 837 تن از اعضای شورای مرکزی جدید سازمان مجاهدین انتشار بیرونی پیدا کرد در واقع این اخرین باری بود که سازمان مجاهدین اسامی شورای مرکز خود را با تغیراتی در ساختار تشکیلاتی اعلام کرد.البته کسانی که با انقلاب دست ساز مریم قجر عضدانلو مانند زاویه داشتند ، ما ها در این سازماندهی ها اساسا جایگاهی نداشتیم علیرغم اینکه سابقه تشکیلاتی بالابود . بعد از اینکه انقلاب ایدئولوژیک دست ساز مریم قجر عضدانلو همه گیر شد ،و مریم هم جز رهبر عقدیدتی شد . قرار بود که زنان دیگر مانند مریم قجر در خمره رنگرزی فرو برده شوند و تبدیل به موجودی دیگر شوند این بود که مصرف شورای مرکزی سازمان مجاهدین تمام شد . پس از این انقلاب درونی بود که جنگ جدال های اشکار و پنهان مردان با زنان بر سر سازماندهی از هر سو بیرون می زد در واقع زنان را همه کاره کرده بودند . کسانی که دست چپ و راست خود را نمی دانستند که می بایست ذغال و سنگ دستشان می گرفتند که بدانند کدام چپ است و کدام راست ، در این زمان از خمره رنگ انقلاب بیرون امدند و تبدیل به فرماندهان و مسئولین شدند . شورای مرکزی که از سال1371 ملقا کرده بود امابیرونی نکرده بود . در 14 مرداد 1372 اولین سری زنان به عنوان شورای رهبری بیرون امد . که در این باره بارها وبارها مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو در نشست ها و و مصاحبه های که از روزنامه ها می خریدند زنان شورای رهبری را طلاق بالا بلند ایدئولوژیک انقلاب مریم اعلام کردند ، اینان دست اورد های انقلاب ایدئولوژیک است که به بالاترین نقطه رسیدند و از جنس رهبر عقیدتی شدند . این زنان شورای مرکزی قبلی هستند که به اوج تکامل رسیدند و…..
در ثانی مگر وقتی که شواری رهبری رامعرفی گردید اعلام نشد که این نقطه بلوغ و رشد انقلاب مریم است و سازمان مجاهدین طاق بالا بلند ایدئولوژی خود زد و درنوردید که پس از آن بالا بلند ترین نقطه ایدئولوژی مگر نبودکه زنان به شورای رهبری رسیدند ؟ مریم هم که کاکل این انقلاب معرفی می شد . پس از ان بود که مریم قجر با موشگ سرنگونی به قلب بورژوای شیک شد در همه جا در بوق و کرنا می کردند مریم شده رئیس جمهور و ما این را به عنوان موشگ سرنگونی به قبل بورژوازی شلیک کردیم .که دوسال بعد این موشگ سرنگونی که قرار بود جمهور اسلامی را سرنگون کند بر سرخود سازمان مجاهدین خراب شد و مریم در عراق سقوط کرد.البته اگر بحث چرائی ان ار بخواهم توضیح بدهم که خودش بحث مفصلی است که در اینده به ان خواهم پرداخت. که این موشگ چی شد در دنیای بورژوازی چکار کرد و چی شد که دوباره بر سر خود سازمان خراب شد.ودر عراق سقوط کند .
در رابطه با این شواری مرکزی جدید که اعلام کرده اند یک سری سوالات پیش می اید . مگر چند بار این زنان به ان مدار بالا بلند ایدئولوژیک می رسند ؟ آنها چه کار میکنند که انها از ان مدار ایدئولوژیک بالا بلند سقوط می کنند و باید دوباره صلاحیت انها تائید شود . اگر این زن ذیصلاح انقلابی در این 21 سال توانسته خود را به اثبات برساند که ذیصلاح و انقلابی است ! پس چطور بعداز 21 سال دوباره برگشته به قدم های اول مثل 21 سال قبل؟ ایا این یک دورتکراری و سرکاری نیست که نفرات را این طور مچل کرده اید که بعد از 21 سال مجدد برگردند همان ریل اول را بروند ؟این بار از داستان شورای رهبری باید به شواری مرکزی تبدیل شوند ؟ مگر شورای مرکزی قبلا نداشتید ؟ دوسه بار هم این شواری مرکزی را به بیرون اعلام کرده بودید پس چی شد که منحل شد بار اخر که شورای مرکزی با 837 نفر اعلام کردید و چی شد که الان دوباره شورای مرکزی علم می کنید ؟
دلیل اصلی اینکه مسعود رجوی تصمیم گرفت که ساختار تشکیلاتی زنان را به نام شورای رهبری را تغیر بدهد چی است ؟ چرا علیرغم بهای سنگینی که برای این کار داده الان دوباره می خواهد عوض کند.
علی رغم اینکه روی داستان شورای رهبری سازمان خیلی انرژی گذاشته بود وتبلیغ کرده بود اما بعد از سقوط صدام و باز شدن مقداری فضا تعدادی از همان شورای رهبری از ریز یوغ سازمان مجاهدین موفق شدند فرارکردند . افرادی بودند که از جنس رهبر عقیدتی و پاره تن وی به حساب می آمدند فرار آنها یک سو و افشاگری سواستفاده ها ی جنسی که مسعود رجوی از زنان در سازمان می کرد یک سو. در واقع با افشاگری خانم ها بتول سلطانی – زهرا میر باقری- مریم سنجابی- زهرا معینی – حمیرا محمد نژاد- نسرین ابراهیمی از رقص رهائی و لخت شدن زنان در مقابل مسعود که تا گردن بند انداختن بر گردن زنان تا در اوردن رحم بیش از صد ها زن در سازمان . این شیر زنان با افشاگری های خود باعث شدند تا چهره واقعی مسعود رجوی و مریم قجر که در نقش خانم رئیس در سازمان مجاهدین کار می کند برای همه هموطنان روشن شود و رسانه ای شود . ازآنجائی که این زنان شورای رهبری به اصطلاح جزئی لاینفک از رهبر عقیدتی بودند و باعث ابرو ریزی افشا شدن چهره واقعی او شد وبرای همه عیان کردند که مسعود رجوی چه جانوری است . بهمین دلیل تصمیم ان را گرفت که از قید زنان شورای رهبری بگذرد با دروغ و دنبک آن را عوض کند . سوالاتی که در این رابطه پیش می آید مسعود رجوی به عنوان رهبر این جریان جواب بدهد:
شما که معتقد به تکامل هستید و ادعا داشتید که این شورای رهبری کاکل و تکامل ایدئولوژیک انقلاب مریم است چی شده که دوباره به 24 قبل دارید برمی گردید ؟
این زنان شورای رهبری چه کار کردند که از آن قله بالا بلند ایدئولوژیک سقوط کردند ؟
مگر جریانی که ادعا دارد روبه تکامل و رشد است بعد بیش از دو دهه به نقطه صفر بر می گردد ؟ اگر اینطور باشد این یک شکست ایدئولوژیک نیست ؟ و ده ها سوال دیگر . نکته پنهان دیگری که در این پیام وجود دارد این است که مریم قجر در تبلیغا ت خود دائم از برابری حقوق مردان و زنان حرف می زند . در این سازماندهی ماهیت واقعی سازمان مجاهدین روشن شد . مردان هیچ گونه جایگاهی در سازمان مجاهدین ندارند این حرف من نیست این حرفی است که در این پیام نهفته است . چرا می گوید هزار زن شورای مرکزی ؟ فقط زنان را می گوید پس مردان چی می شوند ؟ به عبارت دقیقتر آن مردان را جز انسان به حساب نیاورده اند ! دقیقا همین طور است چطور می شود سازمانی که دو- سوم آن مردان هستند در سازماندهی که اعلام بیرونی می کنند به عمد به حساب نیاورند . پس ببینید حالا درون تشکیلات این مردان چقدر بی ارزش هستند .چقدر بی هویت هستند ؟ با این سازماندهی بار دیگر حرف های ما ثابت شد که چقدر مسعودرجوی و مریم قجر عضدانلو کشک و پوشال حرف می زنند پس کجا رفت ان همه شعار برابری حقوق زن ومرد شما در درون سازمان خود ان را برسمیت نمی شناسید اقای مسعود رجوی و خانم مریم قجر عضدانلو فرا چطور می خواهید ان را در جامعه ایران اجرا کنید ؟
دم از اتفاق ارا زده اید اقا ی مسعود رجوی و خانم مریم قجر عضدانو این اتفاق ارا را توضیح بدهید چطور کار می کند . کدام یک از رای گیری ها ی که شما در سازمان مجاهدین و شورا انجام داده اید واقعا دموکراتیک بوده است. این چه شیوه رای گیری در قرن 21 است همه را در یک سالن جمع می کنید شروع می کنید رای گیری : موافقین دست بلند کنند همه موافق هستند مخالفین دست بلند کنند … کسی نبود . ممتنع ها دست بلند کنند …. کسی نیست پس اکثریت ارا تصویب شد و بلغور کردن تبارک الله احسن الخالقین . در رای گیری برای انتصاب شهرزاد صدر حاج سید جوادی برای مسئول اولی در ستاد پشتیبانی که حدود 500 نفر بودیم ، بیش از 50 نفر مخالف انتخاب وی بودند و رای منفی دادند چرا ارای مخالفین اعلام نشد ؟ در رای گیری برای انتخاب بهشته شاد رو به عنوان مسئول اول، بیش از 100 نفر مخالف بودند در این انتخاب خواستید که همه رای خود را در فرم های کاغذی که درست کرده بودید نام نویسی کنند به چه دلیلی 3 بار فقط برگه رای گیری مرا زهرا بخشائی ( پری )برگرداند به چه دلیل با تهدید ازمن درخواست رای به نام بهشته شاد رو را می خواست . بعد برگزار کردن نشست انچنانی مرا مورد حسابرسی قرار داده بودند با بیش از 200،300 نفر در ستاد ف اشرف هرچه لایق مریم قجر بود به من می گفتند توهین می کردند . مسئول نشست می گفت تو مشگل جنسیت داری که نمی خواهی به بهشته شادرو رای بدهی!. به چه دلیلی از نفرات می خواستید که به بهشته شادرو رای بدهند؟ سالن باقرزاده که محل رائ گیری بود، صحنه بسیار مضحکی بود تمامی مسئولان ، شورای رهبری و فرماندهان ارشد بددنبال نفرات بودند که رای انها را به زور برگردانند. در داخل محوطه بیرون سالن باقرزاده وضع از این هم بدتر بود برای مخ زدن نفرات که رای بدهند .چرا رای گیری واقعی را اعلام نکردید که چند نفر مخالف بودند ؟ در رابطه با بازی انتخابات مژگان پارسائی هم که دست کمی از بهشته شادرو نداشت .خانم مژگان پارسائی، مار کسیستی که تا سال 1364 سنگ مارکس و لنین را به سینه می زد . در سال 1364 که داستان انقلال مریم شده بود .مجاهد دواتشه شده بود در عرض 16 سال به مقام مسئول اولی رسید ؟ یعنی به ضریب 4 یا 5 شروع به شتاب گرفتن کرد ! این مطابق کدام قانون است یک مارکسیت در عرض 16 سال تمامی موانع را پشت سر بگذارد و بشود مسئول اول مجاهدین !؟ اونکه وضعیت خودش را بهتر می دانست خانم مریم رجوی به چه دلیل با تهدید به وی گفتی باشد تواگر نمی خواهی مسئول اولی را انتخاب کنی ما یک نفر دیگر را به جای انتصاب می کنیم !؟ این توضیح مختصری بود که در رابطه شورای مرکزی که سازمان مجاهدین داشت و ان را تبدیل به شورای رهبری کرد و الان دوباره چرا می خواهد تبدیل به شورای مرکزی کنا را گفتم

بیان دیدگاه