بایگانی ماهانه: آوریل 2009

پشت این نام بی مسماء کدام چهره مخوفی قایم شده

پشت این نام بی مسماء کدام چهره مخوفی قایم شده
img000028
در روزهای اول که شورای ملی مقاومت تشکیل شد همگان می دانند که به خاطر وزنه سیاسی اقای بنی صدربود که این شورا اعتبار پیداکرد . و شخصیت ها و نیروهای سیاسی دیگر هم به شورا پیوستند, که این تشکل دموکراتیک تا سال 1363 ادامه داشت. اما در اثر مرور زمان مشت مسعود خان برای همه باز شد . و افرادی که واقعا مستقل بودند و به لحاظ سیاسی وزنه ای بودند, یا به عبارت دیگر به لحاظ سیاسی استقلال داشتند و توی سر ها برای خود سری بودند. در مقابل مسعود خان سرخم نکردند و برایش دولا و راست نشدند . انهائی که سرشان به تنشان می ارزید و در مجامع سیاسی مطرح بودند , حرفی برای گفتن داشتند همه و همه بر اثر مرور زمان رفتند . خوب است باهم نگاهی به امار شورای ساختگی بیندازیم تا اکتبر 1991 تعداد انها 10 نفر بود. در 19 اکتبر تعداد اعضاء شورا به 21 نفر رسید . در 21 دسامبر 1992 تعداد اعضا به 150 نفر رسید . در اوت 1995 تعداد اعضاء به 560 نفر رسید . درسال 1996 تعداد عضو این شورا که بالاترین امار است به 572 نفررسید. این سوال پیش می ایدکه این افراد چه کسانی هستند و از کجا امدند ؟ تقریبا تعدا 50 نفر اینها از از شخصیت ها ی علمی و هنری بودکه با دوز و کلک فرا اخوندی فرقه انها را فریب داد . به سمت خود کشاند که اکثر قریب به اتفاق وقتی که هویت فرقه برای انها روشن شد, خود را الوده و ننگین نکردن و رفتند . و انهائی که در این گرداب رسوب کردند و ته نشین شدند واقعا افرادی بودند که بی بوته و بی هویت بودند . به لحاظ سیاسی دنبال یکی بودند که خود را اویزان کنند, که به سر و سامانی برسند و ان کمبود و عقده خود را تخلیه کنند . اما بیش از 500 نفر دیگر را در این شورا چه کسانی تشکیل می دهند ؟ این افراد تماما از فرماندهان و قاتلان و شکنجه گران, در یک کلام تماما از سران جنایت کار این فرقه هستند که بنوعی دستشان الوده است .این خم رنگرزی دیگر دست خم رنگرزی اخوندها را از پشت بسته است انها یک شبه ایت الله و ….درست می کنند. این ها همه دکتر . مهندس . متخصص . و….. پس می اندازند فرقشان فقط در لباس پوشیدن است . مسعود خان خیلی دجالانه تر با سس فرنگ مابانه این حقه را بازی می کند . و به خاطر اینکه این سس کامل باشد یک سری را هم به نام اقلیت های قومی مختلف به ارباب معرفی میکند. که تماما از همان قماش هستند با این فرق که فقط رنگ ان است که عوض شده است. که همه سرو ته یک کرباس هستند . گرگ های که در لباس میش در امده اند . مسعود خان بارها در نشست ها هم مطرح کرده بود که هرکجا هرطور که نیاز باشد ماانطور خودمان را تطبیق می دهیم. حتی نیاز باشد من دامن هم خواهم پوشید در جائیکه خان خودش دامن بپوشد. معلوم است که برای پیش برد هدفش دختران جوان رادر قلعه اشرف انطور زیر دست و پای سربازان امریکائی خواهند ریخت. و حتی اگر….. پس همانطور که از امار و ارقام دیده شد اعضای این شورای فرمایشی کسانی نیستند بجز افرادی که از تشکیلات فرقه دست چین شده هستند . چرا و چطور این افراد را انتخاب می کردند ؟ اینها سرسپرده ترین افراد بودندکه در واقع از فیلتر تشکیلات عبورکرده بودند . و اعتماد صد در صد به انها داشتند از ان افراد به تعداد انگشتان دست جدا نشده اند. از انجائی که می خواستند به امریکائی ها و اروپائی ها نشان بدهند, که همانطور که در شعارهایشان این ها افراد دموکراتی هستند . و این مسله مصادف شده بود با انتصاب سلطانه خانم قجر عضدانلو به عنوان رئیس جمهور مادام العمر فرقه, و او برای فتح دنیای بورژوازی به اروپا هجوم اورده بود . می خواستند هرچه می توانند به ان دامن بزنند و بادکنک وار ان را باد کنند, که به قول خودشان به چشم بورژوازی فرو کننند. که به عنوان یک قدرت و دولت قبول کنند و مانورهای…… به پا کردند . این تشکیلات دست چین شده را توانستند با سس پارلمان در تبعید و….. به خورد اروپائی ها بدهند. اما خیلی زود دست انها رو شد . اما سرامریکائی ها را نتوانستند کلاه بگذارند, به همین خاطر وزارت خارجه امریکا در 15 اوت 2003 نام شورای ملی مقاومت را نیز به عنوان نام دیگر فرقه به لیست تروریستی اضافه کرد . در 2اکتبر 2003 نام شورا را در لیست مذبور نگه داشت . در ماه مه 2004 در لیست اورد و از پس ان برای همیشه در لیست تروریستی با نام دیگر این فرقه اورده است . از انجائی که این نام بی مسماء هیچ گونه هویت حقیقی و یا حقوقی ندارد, فرقه از این سو استفاده می کند و اطاعیه های بی امضاو بی صاحب را صادر می کند. و تحت این نام بی هویت حرف خود رامی زند به همین دلیل به تمام اطلاعیه های که بااین نام بیرون امده است, امضاء هیچ فردی پای ان نیست. در این بازی باز مسعود خان شکست خورد و نتوانست این نام بی مسماء را به عنوان یک نهاد مستقل سیاسی به خورد مجامع سیاسی در جائی غالب کند و مانند ذغال رو سیاه شد .

محمد کرمی