چرا رجوی پدرخوانده داعش است؟
یک تفکر فناتیک دارد ، برداشت وی از اسلام بر اساس خشونت ، کشتن و نابودی هر مخالف است.تنها خود را برگزیده خدا و راه پیامبر می داند. ولایت مطلقه مسعود رجوی می گوید همه چیز زیر چتر تشکیلات است حتی قران!در سال 1371در بحث های امام زمان خود را خلیفه امام زمان در روی زمین می نامید. بعدا بارها و بارها اعلام کرد که بجز خدا به هیچ بنده ای پاسخگونیستم و سپس مریم قجر عضدانلو بارها این مسله را عنوان کرد که مسعود رجوی با خدا در ارتباط است وبه وی وحی می شود ، او فقط به خدا پاسخگو است وکسی صلاحیت ندارد که از مسعود حسابرسی کند ! مسعود رجوی در ماموریت خدا دست به قتل خشونت وترور اسلامی از عملیات انتحاری تا خودسوزی وترور و کشتار مردم بی گناه با خمپاره باران کردن شهرهاو بمب گذاری ها در میان مردم بی گناه از سال 1360 به این سو را نگاه کنید
لینک به مصاحبه :
آینده گروه رجوی و پیش فرض ها
گروه رجوی و فرماندهانش در ده سال گذشته و در مخالفت با خروج از عراق، به هر کاری دست زدند، نشریه و تلویزیون عراقی راه انداختند، حزب و گروه عربی تاسیس نمودند، بازماندگان صدام را سازماندهی و علیه دولت وقت عراق بسیج نمودند تا هر چه می توانند انجام بدهند و به پادگان اشرف بازگردند. محصول عملکرد چنین تضادهایی در صحنه سیاسی و اجتماعی عراق هیچ دست اوردی برای انها نداشت .در این راستا اگر نوری المالکی از آنان یا درخواست هایشان موافقت می کرد، حتما که نخست وزیر منتخب و انقلابی عراق بود و فحاشی های رجوی درباره مالکی نیز وجود نمی داشت.
اگر به پیام منتصب اخیر مسعود رجوی توجه گردد، سخنی از بیرون رفتن و آزاد سازی نفرات کمپ لیبرتی نیست.این پیام گرچه به بهانه های مختلف و ظاهرا برای افراد درونی تدوین و پخش شده اما پیام اصلی به حکومت ایران است که اگر حلقه ها تنگ تر گردد، کسی برایش باقی نخواهد ماند که به خارج رفته و به نفع او به افشاگری بپردازد! رجوی گفته است؛ “بگذارید ما آزمایش تاریخی مان را در لیبرتی و اشرف به پایان برسانیم…! او در این پیام خود را با رهبر تاریخی و مذهبی شیعیان یعنی امام علی نیز مقایسه نموده و گفته است که در رزمگاه کوتاه نخواهد آمد. و خلاصه اینکه یا مرگ یا عراق!
اگر از تبلیغات بی مایه رجوی بگذریم، وجه مشترک بسیاری بین ایدئولوژی به گل نشسته او و گروه تروریستی داعش وجود دارد. مسائل امروز عراق نشان می دهند که گروه مجاهدین و رهبرانشان نه تنها از افکار تروریستی دست برنداشته اند، بلکه با نام و اسم و رسم دیگری تلاش می نمایند به جنایات بی نظیر یک گروه تروریستی، وجهه ملی و انقلابی بدهند. همان هایی که پس از بازگشت از سوریه، عراق یا افغانستان، اسلحه به دست گرفته و به کشتار کودکان و شهروندان فرانسوی، بلژیکی و … می پردازند. از این جهت رجوی و فرماندهان مجاهدین که در اورسوراواز نشسته اند، در جنایات تروریستی فرانسه و سایر کشورهای اروپایی شریک داعش و القاعده می باشند.
آنها در این برهه تاریخی، پیوستن به یک گروه تروریستی بین المللی را به دست برداشتن از اعضای محصور در کمپ لیبرتی ترجیح داده اند تا شاید زیر پرچم مفروض داعش در عراق به ضدیت یا جنگ با مردم ایران بپردازند و اگر بتوانند به دوران قبل از سقوط صدام حسین بازگردند. رجوی در چنین مسیری اخبار را وارونه و اذهان را منحرف می نماید تا شاید فرجی حاصل گردد
سازمان مجاهدین با تحریف و انعکاس وارونه اخبار عراق ، انفجار و تخریت شهرها و آوارگی چند صد هزار عراقی توسط داعش ، آنها را عشایر انقلابی معرفی می کرد. عشایر انقلابی که پس از غلبه بر نوری المالکی قرار است به مرزهای ایران حمله ور شوند و ایران را از شر دشمنان رجوی راحت کنند و بعد هم دودستی تقدیم رجوی کنند که به عنوان نماینده خلیفه حکم رانی کند .البته رجوی در حمایت تلویحی وعلنی از تروریستهیا داعش تحت عنوان عشایر انقلابی عراق خطای بزرک استراتژیکی مرتکب شد که بار دیگر توان آن را خواهد پرداخت.
از طرف دیگر استراتژی و ایدئولوژی مسعود رجوی در چهل سال گذشته روی وسائل و ابزارهایی مانند صدام حسین در خارج از ایران بنا نهاده شده است . امروزه هم شاید برای او از این ستون به آن ستون شاید فرجی بنا نماید و در این چرخه ستون به ستون شدن یک بار دیگر زمان بخرد و ماندگاری 2400 نفر از اعضای اسیر این فرقه را در تشکیلات بسته در کشور عراق تحکیم بخشد.شاید هم با قرار گرفتن در بن بست مطلق ، به کشتن دادن همه آنان درعراق آزمایش تاریخی که او پیش بینی کرده به پایان برسد و دفتر مجاهدین خلق را برای همیشه ببندد.
قمار بر روی پیروزی داعش و سقوط دولت مرکزی عراق، بسیار کوتاه مدت بوده و نتیجه مثبتی برای رجوی نخواهد داشت.چرا که مجددا قانون و آرامش به عراق بازخواهد گشت.(که الان دارد به این سمت می رود) لباس داعش نیز آنطور که رجوی می خواهد، برای تجاوز به قد و قامت مردم ایران دوخته نشده است. از طرفی اثرات چنین روندی و پشتیبانی تلویحی از تروریست های سلفی، حتی به طور موقت و کوتاه مدت پیش روی رجوی و سران سازمان و اسیران در کمپ لیبرتی، دریچه های سیاه بیشتری را به نمایش خواهد گذارد. نمایش ترکیبی از شکست های گذشته و اوهام آینده با حکومت داعش در عراق. اما تاثیرات مخرب و شدت عمل بسیار بیشتری نسبت به قبل برای او و اعضای اسیر در کمپ لیبرتی به ارمغان خواهد آورد. چیزی که رجوی نیز آن را به خوبی درک نموده و بهتر از دیگران می داند واتفاقا خواست قلبی رجوی هم همین است که این اعضا اسیر را به قربانگاه خیانت خود بفرستد تا از خون آنها استفاده کند ،راهی را که فعالا انتخاب کرده است پس از ثبات در عراق حواشی های که داعش را به نام عشایر اینقلابی پیوند زده بود سازمان مجاهدین را به لبه پرتگاه نزدیک و نزدیکتر کرده است
رجوی پدر خوانده شیعه داعش وداعشی ها :
برداشت وی از ا سلام بر اساس خشونت ، کشتن ونابودی هر مخالف است . تنها خود را برگزیده خدا و راه پیامبر میداند ود رماموریت خدا، دست به قتل ، ترور وکشتار میزند. رهبر داعش مانند مسعود رجوی پاسخگو هیچکس نیست وخود را ماند رجوی رهبرایدئولوژیک می داند ، خود را خلیفه اسلامی میداند
مسعود رجوی برای توجیح کشتارها و جنایت های خود می گشت و حدیث در می اورد مثلا یک مورد را در رابطه با حضرت محمد می گفت که به این شرح است : یک ایرانی در جنگ یکی از صحابه یا یکی از یاران پیامبررا کشت ، وی شبانه تنها پا شد به ایران رفت و محل ان فرد را پیدا کرد . ان فردی که یکی از مسلمانان و یاران پیامبر را کشته بود پس از پیدا کردن گردنش را زد و شبانه برگشت . توضیح می داد که این پیامبر خدا بود ،این در حالی است که رحمت العالمین بود ، حبیب و فرستاده خدا بود این کار را کرد ما که بنده هایش هستیم . پس سر ارمانمان با کسی شوخی نداریم می زنمی می کشیم قصاص تمام خون ها را می گیریم .( البته بلوف و دروغ رجوی جای خود دارد چطور بیش از 1000 کیلومتر را یک شبه رفت و برگشت )
برای رجوی ترور و کشتن یک ابزار قدرت است تا عقیده خود را به پیش ببرد در عین حال مشگلی هم به سواری دادن به اربابان فرنگ نشین و شیخ نشین برای قدرت ابایی ندارد .
داعش هم مانند رجوی رشد خود را در ایجاد جنگ و خونریزی ، بحران وبی ثباتی میبیند وخواستار همیشه جنگ است چون یک حرکت دمکراتیک مردمی ، یک جنبش دمکراتیک مردمی در معادلات فکری او جایی ندارد
چرا رجوی پدرخوانده داعش است؟
یک تفکر فناتیک دارد ، برداشت وی از اسلام بر اساس خشونت ، کشتن و نابودی هر مخالف است.تنها خود را برگزیده خدا و راه پیامبر می داند. ولایت مطلقه مسعود رجوی می گوید همه چیز زیر چتر تشکیلات است حتی قران!در سال 1371در بحث های امام زمان خود را خلیفه امام زمان در روی زمین می نامید. بعدا بارها و بارها اعلام کرد که بجز خدا به هیچ بنده ای پاسخگونیستم و سپس مریم قجر عضدانلو بارها این مسله را عنوان کرد که مسعود رجوی با خدا در ارتباط است وبه وی وحی می شود ، او فقط به خدا پاسخگو است وکسی صلاحیت ندارد که از مسعود حسابرسی کند ! مسعود رجوی در ماموریت خدا دست به قتل خشونت وترور اسلامی از عملیات انتحاری تا خودسوزی وترور و کشتار مردم بی گناه با خمپاره باران کردن شهرهاو بمب گذاری ها در میان مردم بی گناه از سال 1360 به این سو را نگاه کنید ،زمانی که رجوی این اقدامات را در ایران گسترش میداد هنوز نه داعشی بود و نه بنیادگرایی گسترده اسلامی که با ترور در منطقه درجهت قدرت گیری باشد .از کشتار مردم بی گناه اعم از بقال ، رفتگر ، کتابفروش تا سرباز .از دستگیری اعضائ ناراضی تا زندان و شکنجه و کشتار انها در میادین مین یا توی اب خفه کردن .از ترور های کور که انجام دادند ، خمپاره باران های کور در شهر ها و روستاها ، بمب گذاری های کور در شهر ها فقط و فقط برای سازمان مجاهدین یعنی شخص مسعود رجوی این مهم بود که سروصدائی راه بیندازد که به ارباب های بیگانه خود بگوید ما هستیم و اپوزسیون هستیم و مواجب خود را بگیرد
سازمان مجاهدین با عمل کردشان اسلام گرایی خشونت ،ترور وبی رحمی را در هم گره زدن وبنام اسلام ارائه دادند.رجوی هم ایدئولوژی زور را دارد به اسم خدا و اسلام جنایت می کند داعش هم مانند مجاهدین خلق عمل می کند . شعار اساسی داعش که امروزه در سرزمینهای تصرف شده‌اش ترویج می‌کند، چنین است شرع الله لن تنفذ الا بالسلاح (شریعت الهی هرگز اجرا نخواهد شد مگر به زور اسلحه ) شعار بعدی هم تکفیر مخالفان است ! زور وخشونت روی دیگر سکه بنیادگرایی رجوی است . بی جهت نیست برادر خوانده های سیا بنام ارتش ازادی بخش سوریه ، ارتش ازادی بخش لیبی ، بو کو حرام ، جبهه النصرت هم از رفقای آنها شدند . همانطور که دیدیم رجوی اول آنها را انقلابیون و عشایر انقلابی و… معرفی می کرد همان کاری که با گروه های ترویستی سوریه انجام می دهد و که این از سر فرصت طلبی است که موضع گیری های صوری می کند . اما در اصل اینها چه در عراق به نام انقلابیون عشایر یا دولت اسلامی عراق و شام ، درسوریه به نام ارتش ازاد سوریه یا جبهه النصرت ، در لیبی به نام ارتش ازادی لیبی ، در نیجریه به نام بوکو حرام ….اینها در اصل برادران ناتنی هم هستند . تا جائی که امکان دارد به نام انقلابیون از آنها نام می برند و تبلیغ شان میکنند و رسانه ای می کنند . در جاهائی که بر اثر جنایت های بی شماری که اینها انجام می دهند و تمامی مجامع حقوق بشری و بین المللی و وجدان های بیدار صدایشان در می آید به اجبار مجبور میشوند که بر علیه آنهاموضع گیری کنند . که آنهم صوری است
سوالاتی که از سازمان مجاهدین خلق و مریم رجوی ودیگران سران این فرقه دارم که طبعا سوال خیلی از هموطنان هم می باشد:
چرا سازمان مجاهدین این همه اصرار دارد که تحت عنوان گزینه سوم نفرات را در عراق نگه دارد؟
چرا با کمیساریای عالی پناهندگی همکاری نمی کند زودتر این نفرات را از عراق خارج کند مگر قرار نبود که برای یک سال در این کمپ موقت اسکان داشته باشند؟
آیا سازمان مجاهدین قصد آزاد سازی عراق را دارد؟
چرا سازمان مجاهدین این همه اصرار می روزید که اینها عشایر انقلابی بودند و داعش نبودند ؟
ازاد سازی عراق چه سودی برای سازمان مجاهدین دارد ؟
چرا سازمان مجاهدین خلق به اسارت گرفتن بیش از 5000 زن ودختر ایزدی را محکوم نکرد ؟
چرا سازمان مجاهدین به اسارت بردن دختران نیجریه توسط تروریست های بوکوحرام را محکوم نکرد
مریم رجوی این همه دم از حقوق زنان می زند چرا یکبار اطلاعیه نداد جنایتی که بر علیه زنان ایزدی ، مسیحی ، مسلمان ، سننی…. رخ داده و می دهد محکوم کند و از این زنان حمایت کند ؟
چرا سازمان مجاهدین این همه جنایت و کشتار در عراق و سوریه رخ داده یکبار محکوم نکرده است
چرا سازمان مجاهدین قتل عام سیاهپوستان توسط ارتش ازاد لیبی را محکوم نکرد ؟
سئوال آخر اینکه، آیا رجوی به خطرات در کمین نشسته و آینده پس از این بحران نیز فکر کرده است!؟
خبر: ** دولت استرالیا در دسامبر 2014 در بازبینی سالانه لیست افراد وگروه هایی که در معرض تحریم مالی و یا ممنوعیت سفر به استرالیا دارند،مورد باز بینی قرا داده که مجدد سازمان مجاهدین خلق نام های دیگر مانند ، ارتش ازادیبخش ، شورای ملی مقاومت ، سازمان رزمندگان مقدس خلق …….( تخت 8 نام مختلف از انها نام برده شده ) مجدد در لیست تروریستی خود قرار داده است که در ردیف 282 می باشد
oyanyoldash@yahoo.com محمد کرمی
عیاران 